وایلدر، مردی برای تمام فصول؛ آنچه می‌بایست از بیلی وایلدر ببینیم

وایلدر خمیرمایه و انعطاف این را داشت که اگر اراده می‌کرد می‌توانست یکی از بهترین و تکان‌دهنده‌ترین فیلم‌های تاریخ سینما را بسازد؛ تکخال در حفره. اگر می‌خواست می‌توانست مرزهای تنوع ژانری در آثار یک فیلم‌ساز را درنوردد و سربلند از آن خارج شود؛ غرامت مضاعف، بازداشتگاه شماره ۱۷ و فدورا. اگر تصمیم به ساخت یک کمدی می‌کرد بهترین نمونه آن را به تصویر در می‌آورد؛ بعضی‌ها داغشو دوست دارند. اگر حال و هوای کمدی در سرش نبود یک درام تلخ و تامل‌برانگیز از آستینش برای مخاطب رو می‌کرد؛ تعطیلی از دست‌رفته. اگر از یک گرایش سیاسی خوشش نمی‌آمد با زبان تصویر آن را به استهزا می‌گرفت و با خاک یکسان می‌کرد؛ یک دو سه. اگر اخلاق و وجدان برایش مهم می‌شد می‌توانست فیلمی نظیر شیرینی شانس را بسازد و اگر اخلاق رنگ می‌باخت و جایش را هرزگی می‌گرفت خروجی‌اش می‌شد احمق مرا ببوس و آوانتی. اگر هم به دوران افول و پیری خود وارد می‌شد می‌توانست اثر کم‌مایه و نامنسجمی چون زندگی خصوصی شرلوک هولمز را از خود به جای بگذارد. آری! وایلدر خمیرمایه تبدیل شدن به همه‌چیز را داشت. حتی آن بدبینی مفرط و معروفش هم نتوانست او را تبدیل به یک فیلم‌ساز تک بعدی و ساده کند.

اندرو ساریس دو بار وایلدر و کارنامه‌اش را در دو مقطع زمانی متفاوت مورد ارزیابی قرار داد و هر دو بار را به خطا رفت. زمانی که وایلدر در دوران اوج خود بود و آثاری می‌ساخت که به وضوح نشان از این داشت که او یک فیلم‌ساز معمولی و متوسط نیست، او را کوچک‌ و حقیر قلمداد کرد به سان یک طبل توخالی که فقط سر و صدا دارد. و زمانی که دوران افول خود را پشت سر می‌گذاشت و آثار ضعیفی چون زندگی خصوصی شرلوک هولمز و آوانتی و … را خلق می‌کرد، از این فیلم‌ها به مثابه شاهکارهایی قدرنادیده یاد کرد. اما واقعیت این است که امروز که بیش از دو دهه از مرگ وایلدر می‌گذرد و بیش از چهار دهه از آخرین فیلمش بادی بادی (1981)، این ارزیابی‌های غلط درباره او نیستند که او را بزرگ یا کوچک کرده‌اند بلکه این آثار متنوع و رنگارنگش هستند که می‌توانند بی‌واسطه با ما حرف بزنند و به قضاوتی صریح دعوتمان کنند.

هیچ لزومی ندارد که وایلدر را در یک دسته‌بندی خاص قرار داده و محدودش کنیم. هیچ ضرورتی ندارد که او را در زمره خدایان فیلم‌سازی یا در حاشیه و حسرت بهشت قرار دهیم. کارنامه وایلدر هم مثل تمام فیلم‌سازان، فراز و نشیب دارد اما باید اقرار کرد که او را کمتر می‌توان در نشیب دید. همین هم باعث شد که او در دوران فعالیتش تقریباً تمام جوایز مهم سینمایی جهان را از آن خود کند. امروز که دهه‌ها از ساخت آثار او می‌گذرد، راحت‌تر می‌توان قضاوت کرد که آثار او در چه سطحی هستند. برخی فیلم‌هایش با گذر زمان زنده‌تر و مهم‌تر شده‌اند نظیر تکخال در حفره و بسیاری از آثار دیگرش هم هنوز پویا و سرپا می‌توانند با مخاطب ارتباط بگیرند و به زیستشان ادامه دهند. حتی همان آثاری که برچسب تجاری بودن به آن‌ها خورده است هم امروز می‌توانند محل تأمل و گفت‌و‌گوهای عمیق روان‌کاوانه، جامعه‌شناسانه و فلسفی قرار گیرند. پس باید اقرار کرد که وایلدر فیلم‌ساز مهم و بزرگی است که باید بیش از این‌ها به او بها داد.

پیرامون بیلی وایلدر کتاب‌های مختلفی نگاشته شده که چندتا از مهم‌ترین آن‌ها مربوط به سال‌های اخیر است اما تعداد بسیار معدودی از این آثار به فارسی ترجمه و منتشر شده است نظیر گفت‌‌وگو با بیلی وایلدر که معرفی آن در سایت منتشر شده است. ارزش وایلدر و آثارش ما را بر آن داشت که پرونده ویژه‌ای را ‌در مجله آنلاین برداشت هفت به او اختصاص دهیم تا فرصتی فراهم شود آثار کمتر شناخته شده او دیده شود، آثار معروف‌ترش بازبینی شود و یک ارزیابی دوباره و گفت‌وگویی مؤثر پیرامون او در میان علاقه‌مندان به سینما شکل گیرد. بدیهی است که آنچه ما در این زمینه انجام دادیم در حد وسعمان بوده است و کامل نیست. پس از تمام عاشقان، منتقدان و مترجمان سینما دعوت می‌کنیم که ما را در ادامه این مسیر و پرداخت به سایر فیلم‌سازان بزرگ و مهم سینما یاری کنند. در ادامه 20 فیلم از وایلدر را رتبه‌بندی کرده‌ام که عموم علاقه‌مندان هنر هفتم می‌توانند از تماشای 10 فیلم نخست لذت ببرند و سایر مخاطبان حرفه‌ای نیز با تماشای 10 فیلم دوم می‌توانند شاکله فیلم‌سازی وایلدر را موشکافی کرده و هر آن، چیز جدیدی از او بیاموزند.

محمدرضا چاوشی وب‌سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *