سفر ناتمام؛ مروری بر سریال شوگون

سریال «شوگون» (Shōgun) که یکی از جنجالی‌ترین و پرسروصداترین سریال‌های چند وقت اخیر بود، به یکی از مهم‌ترین نقاط عطف تاریخ ژاپن می‌پردازد. در سال 1600 میلادی، دریانوردی انگلیسی به‌نام جان بلک‌ثورن به‌همراه خدمه‌ی نصفه‌ونیمه و کشتی طوفان‌زده‌اش به ژاپن می‌رسد. او که به امید آغاز تجارتی پرسود با ژاپنی‌ها و شکستن انحصار حضور پرتغالی‌ها و اسپانیایی‌ها پا به این سرزمین گذاشته بود، خود را در شرایطی بسیار پرتنش و سرشار از دسیسه می‌یابد. از سوی دیگر، یوشی توراناگا که یکی از اعضای پنچ‌گانه‌ی شورای نائب‌السطنه‌ی امپراتوری ژاپن است، در جنگ قدرت با دیگر اعضای این شورا به‌سر می‌برد. در چنین شرایطی، ورود این اجنبی انگلیسی با کشتی مرموزش معادلات را برهم زده و بازی بی‌رحمانه‌ی تاج و تخت را پیچیده‌تر از پیش می‌کند.

«شوگون» یک مینی‌سریال ده‌قسمتی است که پخش هفتگی‌اش از 27 فوریه 2024 (8 اسفند 1402) آغاز شد. این درام تاریخی که بر اساس رمانی با همین نام اثر جیمز کلاول ساخته شده‌است، محصول شبکه‌ی اف‌ایکس است. یک زوج به‌نام‌های ریچل کاندو (ژاپنی‌تبار) و جاستین مارکس، سازندگان اصلی این اثرند و هر دو از نویسندگان موفق صنعت فیلم‌سازی امریکا به شمار می‌روند. «شوگون» از همان آغاز پخشش تحسین گسترده‌ی منتقدان و بینندگان را به‌همراه داشت و از جهات گوناگونی مانند کارگردانی، نویسندگی، جلوه‌های بصری، اجرای بازیگران و وفاداری به منبع اصلی ستوده شد. به‌طوری‌که در آی‌ام‌دی‌بی امتیاز 9/8، در متاکریتیک نمره 85 از 100 و در راتن تومیتوز 99 درصد نقد مثبت از سوی منتقدان را دریافت کرده‌است.

آن‌چه بیش از هر چیز دیگری در «شوگون» رخ‌نمایی می‌کند، فرهنگ سنتی ژاپنی و نمودهای شگفت‌انگیز آن است. از همان آغاز، بسیاری از وقایع سریال از زاویه‌ی دید جان بلک‌ثورن روایت می‌شوند و ما گام‌به‌گام به‌همراه او، این دنیای ناآشنا و غریب را تجربه می‌کنیم. ظرافت و جزئی‌نگری در طراحی صحنه و لباس و نوع کاربرد زبان نیز به پرمایگی این تجربه کمک شایانی کرده‌است. تفاوت‌ها و تقابل‌هایی که عمدتاً از لحاظ فرهنگی میان خود و دیگری وجود دارند، دریانورد انگلیسی و همچنین بینندگان ناآشنا با فرهنگ سنتی ژاپن را در موقعیت‌های حیرت‌انگیز، تعلیق‌آمیز و گاه خشونت‌باری قرار می‌دهند. موقعیت‌هایی که ما را در جهان عجیب و رازآلود ژاپنی غوطه‌ور می‌کنند؛ غوطه‌وری در جریان زمان و سفر به گذشته‌های دور سرزمین آفتاب تابان!

سریال «شوگون» از همان ابتدا فضایی آبستن بحران و نزاع را ترسیم می‌کند و پرداخت اغلب شخصیت‌های اصلی و فرعی نیز در همین بستر انجام می‌شود. اگرچه شرایط به‌گونه‌ای است که هر لحظه بیم آن می‌رود کوس جنگ نواخته شود و آتش نبرد افروخته، آن‌چه در میدان موازنه‌ی قدرت را تغییر می‌دهد سیاست‌ورزی و دوراندیشی مردان و زنانی جاه‌طلب است. به همین خاطر، تماشای «شوگون» بیش از آن‌که طنین چکاچک شمشیرها را در گوشمان بیفکند، به صفحه‌ی شطرنجی می‌ماند که دست‌های پنهان و آشکاری با مهارت فراوان مهره‌هایش را به حرکت وامی‌دارند.

با این‌که «شوگون» تقریباً در همه‌ی بخش‌ها بسیار خوش‌ساخت و باکیفیت است، پایان‌بندی‌اش انتظارات را به‌قدر کافی برآورده نمی‌کند. از همان قسمت نخست، فضایی پدید می‌آید که رفته‌رفته انتظار تماشای یک اتفاق عظیم بیشتر و بیشتر می‌شود، اما پایان به‌گونه‌ای است که عطش ایجادشده در مخاطب را آن‌طورکه جگرش حال بیاید، فرو نمی‌نشاند! در مجموع، «شوگون» اثری است که تماشایش برای مخاطبان حرفه‌ای فیلم و سریال و همچنین علاقه‌مندان فرهنگ شرقی و داستان‌های حماسی و تاریخی، به‌شدت توصیه می‌شود؛ ولی این سفر ده‌قسمتی را طوری ختم نمی‌کند که سال‌های آینده نیز با یادآوری‌اش قند در دلمان آب شود.

محمدامین قاسمی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *