لایههای پنهان حقیقت؛ مروری بر سریال سیلو

جامعهای را تصور کنید که سالهای طولانی است در سیلویی عظیم در اعماق زمین زندگی میکند. این افراد نه میدانند که چه مدت است در این پناهگاه غولپیکر طبقاتی سپری میکنند، نه مطلعند سازندگان سیلو چه کسانی بودهاند و نه اطلاعات دقیقی از چرایی امکانناپذیری حیات در خارج از سیلو دارند. تنها میدانند که محیط بیرون سمی و کشنده است و برای زندهماندن و زندگیکردن باید در سیلو بمانند. سیلویی دارای 144 طبقه و حدود ده هزار ساکن که زندگیشان وابسته به یک ژنراتور برق بزرگ و البته نیروهای کنترلگر آشکار و پنهانی است که تلاش میکنند نظم و ثبات را در این اجتماعِ عاری از حافظهی تاریخی، حفظ کنند. آنچه خواندید، نمایی کلی از جهان داستانی سریال «سیلو» (Silo) بود.
«سیلو» مجموعهای رازآلود، آخرالزمانی و پادآرمانشهری است که فصل نخست دهقسمتی آن در مه و ژوئن 2023 (از نیمه اردیبهشت تا اوایل تیر 1402) از پلتفرم اپل تیوی پلاس پخش شد و فصل دوم آن نیز در حال تولید است. سازندهی این سریال، «گراهام یوست» کانادایی و 64 ساله است که پیش از «سیلو»، وسترن محبوب «موجه» (Justified) را از او دیدهایم. گذشته از اینها، مجموعهی «سیلو» هم از سوی منتقدان امتیاز بالایی کسب کرده و هم با استقبال بالای مخاطبان مواجه شدهاست. بهطوریکه توانست به یکی از پربینندهترین آثار اپل تیوی پلاس تاکنون تبدیل شود.
«سیلو» از جهات گوناگونی، آثار نمایشی آخرالزمانی دیگری را به یادمان میآورد که از میان آنها میتوان به «برفشکن»، «خانه شماره 10 خیابان کلاورفیلد»، «صد» و «1899» اشاره کرد. در همهی این آثار، مبارزه برای بقا، اصطکاک نیروهای طبقاتی، ابهام نسبت به جهان پیرامون و حقیقتجویی دردسرآفرین، مضامینی مشهود و در عین حال کنجکاویبرانگیزند. خلق چنین فضاهایی اغلب با اقبال و رضایت بینندگان همراه میشود؛ زیرا هم حاوی نشانههای ضمنی و آشکاری از ساختارهای اجتماعی عجینشده با زندگی روزمرهشان است و هم میتوانند با تماشای سرنوشت شخصیتهای درگیر ماجراهای حقیقتجویانه و کنترلگریزانه، با کمترین هزینه و در جهان ذهنیشان، در کشمکش با تنازعهای ساختاری خرد و کلان تجربه کسب کنند!
ایدهی محوری و جهان داستانی «سیلو» آنچنان جذاب و پررمزوراز است که میتوان با چشمپوشی از برخی ایرادها و نقصها، همچنان از آن لذت برد و فراتر از آن، به فکر فرو رفت. صرف تصور امکان وجود یک کلونی انسانی جداافتاده از تاریخ و جغرافیا و زیستن در آن، میتواند خوشایند و هیجانانگیز باشد. حال اگر این زیستبوم سلسلهمراتبی، به چاشنیهایی چون ماهیت حقیقت و واقعیت، باورهای ایدئولوژیک، روابط نسلی، ساختارهای نظارتی-کنترلی و منازعه بر سر قدرت نیز آمیخته شود، حاصل کار میتواند بیننده را برای قسمتهای بعدی تشنه و حریص نگه دارد. هرچند کیفیت پرداخت بعضی شخصیتها و منطق حاکم بر برخی رخدادها خدشهپذیر است.
در مجموع، تماشای «سیلو» تاحدی مثل زندگی در خود سیلوست! هرچه بیشتر با سیلوی طبقهطبقه آشنا میشویم، لایههای ابهامآمیز و پرسشبرانگیز بیشتری را پیش روی خود میبینیم. نقاط تار و کوری که هم برای شخصیتهای سریال بیشتر و بزرگتر میشوند و هم بیننده را در دریایی از علامت سؤال غوطهور میسازند. البته سریال دچار فضای آزاردهندهی ابهام محض نمیشود و هرازچندگاهی، پاسخها و نشانههایی روشنگر در اختیارمان میگذارد. اما این پاسخها، تنها گرههای کوچکی را باز میکنند و ما را به لایههای پنهانتری از حقیقت میکشانند. لایههایی که گاه میدانیم نمیدانیمشان و گاه حتی نمیدانیم از چه نادانستهای ناآگاهیم.