گفتوشنودهای التیامبخش؛ مروری بر سریال روان درمانی

«رواندرمانی» (Shrinking) یک سریال کمدی-درام دهقسمتی است که توسط بیل لارنس، جیسون سیگل و برت گلدشتاین ساخته شدهاست. پخش این مجموعه از 27 ژانویه 2023 در اپل تیوی پلاس شروع شد و با توجه به استقبال منتقدان و بینندگان، در مارس 2023 برای فصل دوم هم تمدید شد. سیگل که او را از سیتکام «آشنایی با مادر» به یاد میآوریم، در این سریال نقش اصلی را بازی میکند. در کنار او نامهای دیگری چون هریسون فورد، جسیکا ویلیامز، کریستا میلر و لوکیتا مکسول ایفای نقش میکنند.
داستان «رواندرمانی» دربارهی جیمی لِیِرد است که حدود یک سال پیش همسرش را در یک سانحهی رانندگی از دست دادهاست و اکنون با دختر نوجوانش، آلیس، زندگی میکند. او که یک رواندرمانگر است، در محیط کاری خود و همچنین در ارتباط با خانواده و دوستانش سعی میکند رویهای متفاوت از قبل در پیش بگیرد. او با کنارگذاشتن چهارچوبهای حرفهای رواندرمانی، رکگویی و ترغیب دیگران به کارهایی که ممکن است چندان امن نباشند، تغییراتی جدی در زندگی خود و اطرافیانش ایجاد میکند.
شخصیتهای مجموعهی «رواندرمانی» هریک بهنوعی با پیامدهای روانی و عاطفی پس از حس فقدان دستوپنجه نرم میکنند. فقدانی که البته همیشه به آزاردهندگی مرگ نیست بلکه گاه در قالب جدایی، دوری از عزیزان، ازدستدادن آرامش و سلامتی و بریدهشدن پیوندهای دوستی، تکهای از وجود را میکند و روح و روانی خلیده برجای میگذارد. بااینحال، در مواجهه با چنین فقدانهایی دست روی دست گذاشتن، پناهبردن به غار تنهایی، ایجاد حواسپرتیهای مخدرگونه یا بهتأخیرانداختن درمان دردها، چیزی نیست که از رنج و سختیشان بکاهد. «رواندرمانی» به ما نشان میدهد که برای التیام اینگونه زخمها باید بیشتر و صادقانهتر بگوییم و بشنویم، همدلی و حمایت عاطفی از همدیگر را از یاد نبریم، سعی کنیم با واقعیتهای تلخ زندگی کنار بیاییم و لحظات شیرین و امیدبخش را جایگزینشان کنیم.
کمدی «رواندرمانی» از آن کمدیهایی نیست که با آن از خنده رودهبر شویم یا پر از شوخیهای کلامی و حرکتی اغراقشده باشد بلکه بیشتر از جنس خود زندگی است. کمدی لطیف و ظریفی که طراوتبخش است و حالمان را خوب میکند. گروه بازیگری نیز نمایش بسیار خوبی از خود ارائه میدهد اما در این میان، هریسون فورد درخشان است و شاید خود بهتنهایی دلیلی باشد برای تماشای «رواندرمانی». شخصیتها نیز اغلب همدلانهاند و بهخوبی همذاتپنداری مخاطب را برمیانگیزانند اما گاه رفتارها یا واکنشهایی از آن سر میزند که چندان با آنچه از آنها از ابتدای سریال دیدهایم، نمیخواند. شخصیتها گاه آسانتر و سریعتر از آنچه انتظار میرود، دگرگون میشوند و در مواقعی احساس میشود صرفاً برای پیشرفتن داستان، سهلانگاریهایی در فیلمنامه اتفاق افتادهاست. اما چنین ضعفهایی باعث نمیشوند که پیکرهی اصلی سریال آسیب ببیند یا «رواندرمانی» اثری میانمایه یا کمارزش باشد. در مجموع، شاید «رواندرمانی» از لحاظ معیارهای فنی و هنری یا اقتضائات ژانری در قله نباشد، اما اثری است که درسها و پیامهای آموزنده و ارزشمندی برای بینندگانش به ارمغان میآورد که جامعهی امروز بهشدت نیازمند آن است.